خاطرات یادهاست، داستان روزها
زهرها و پادهاست، یادمان روزها
از چهل دگر کجا، نام نیک میرود؟
اربعین صبر شد، در فغان روزها
آسمانِ روزها بی ستاره مانده است
بی ستاره مانده است آسمان روزها
روزها و شامها دور مانده از جهان،
کو جهان شامها؟ کو جهان روزها؟
سرخ، گونه ی حیا، ظلمهای آشنا
در هزاره شبند، مردمان روزها
ناله ی فرشتهها، نامِ نا نوشتهها
پشمها و رشتهها، دودمان روزها
تا زوال نسلها، انقراض اصلها
مردها که زادهاند، از زنان روزها
سرنوشت رودها، روی در نبودها
سیلی کبودها، بر کران روزها
دستها و بستها، پایه ی شکستها
آیه آیه میرود بر زبان روزها
خشتها و گوشها، جویهای موشها
ناله ی خموشها در نهان روزها
سبز میشود ولی، سرخیِ درفشها
تا سپیده میدمد بی امانِ روزها
سالهاست ماهها، ماههاست هفتهها
جمعه باز میشود سازمان روزها
مانده کسری از بشر، ساده کن در انتظار
روزهای ناگهان، ناگهان روزها
میرسیم و میرسند، از ورای لحظهها
یک دقیقه مانده است تا زمان روزها